شهید: امیرحامد احمدزاده نیاکی

فرزند: شکرالله

عضویت: بسیج

اعزامی از: آمل

محل شهادت: فاو

تاریخ شهادت: 1365/03/02

محل دفن: امامزاده ابراهیم آمل

امیرحامد احمدزاده

نام پدر: شكرالله‌

تاريخ تولد: 10/6/1338

تحصيلات‌: فوق ديپلم‌

منطقه عمليات‌: فاو

تاريخ شهادت‌: 2/3/1365

وضعيت اشتغال‌: بخش دولتي‌

اميرحامد احمدزاده‌

آمل    5055647

زندگينامه شهيد اميرحامد احمدزاده‌

^در سال 1338 هجري شمسي طلوع آفتاب روز جمعه دهم اسفند ماه مژده تولد نوزادي را براي خانواده سيد شكرالله احمدزاده پدر و سرپرست يكي از خانواده‌هاي متوسط و روستائي نياك بهمراه برد مژده امير حامد اين فرزند نيكوروي دنياي از شادي و نشاط را همراه با تبسم كودكانه خود به خانواده خويش عطا فرمود چند صباحي از عمر اين نعمت خداوندي نگذشته بود كه ابر تيره حوادث چون نقابي بر چهره آفتاب اين خانواده كشيده و دست اجل تكيه گاه و سايه پر مهر پدر را از سر او برداشت و امير در زماني كه هفت ماهه داشت از نعمت محبت پدر محروم گرديد مادر كمر همت بر ميان بست و همچون شير زني فرزندان خود را يار و پدر بود. تا اينكه به عنوان يكي از مربيان تربيتي نمونه و مستعد در بزرگترين مركز آموزشي يعني دبيرستان امام خميني مشغول به كار گرديد و در اين زمان است كه او تمامي همت خود را صرف باز سازي آن دسته دانش آموز كه نا آگاهانه روي به مكاتب انحرافي آورده بودند و توانست با حركات و رفتار خود چنان تحولي در اين جوانان ايجاد كند كه عاشقانه به سوي مكتب اسلام بر گردند او پيام قرآني را كه با ايها الذين آمنوا ان تتقو الله يجعل لكم فرقرنا را بگوش جان شنيد و با تقوي كه معيار ارزشها در قرآن است توانست در مدتي كوتاه به عنوان يكي از بهترين مربيان امور تربيتي در بزرگترين مجتمع آموزشي شهر آمل فعاليت كند و آن چنان موفق از آزمايش بدر آيد كه شاگردان او در شهادت استاد خويش چون ابر بهاري مي‌گريستند و پيكر مطهرش را همانند ملائكه بر آسمان مدرسه تشييع و در اين راه سبقت را از ديگران ربوده بودند كه شركت در نماز جماعت را يك وظيفه مي‌دانست و نه تنها خود عامل به آن بود بلكه ديگران را نيز در اين راه به همراه مي‌برد زيرا او هم مربي بود ديگر اينكه هر روز صبح بعد از نماز با نواي ملكوتي خود آيات الهي را تلاوت و در آن تفكر ميكرد و در اين راه نيز حداقل دو هيئت را رهبري ميكرد از جمله هيئت امير حامد در همه موارد تواضع لازم را بكار مي‌برد و در علم دوستي پايدار بود ايشان با فرصتي كه در ايام تابستان پيدا ميكرد با استفاده اعزامي شهرستان قم توانسته بودند يك دوره صرف استدلالي را فرا گرفته و در نحو و ادبيات تبحر پيدا كنند همچنين هر گاه آيه حديث يا روايتي از طرف كسي بيان ميكرد آنرا سريعاً ياد داشت مي‌كرد.

^در او دافعه در حد ضرورت و جاذبه در حد اعلي بود و به همين جهت كه كمتر دوستي است كه ايشان خاطره‌اي نداشته باشد لذا در شهادت او گفتند و عمل كردند كه سيه بپوش برادر سپيده را كشتند .

امير حامد عاشق روحانيت بود و اين عشق خصو صا در برابر آيات عظام حسن زاده آملي و جوادي آملي بيشتر موج مي‌زد جانش با سخنان اين بزرگواران عجين شده بود هفته اي نبود كلام آنان را نشنود و با سخني از آنان به ميان نياورد .

امير حامد امير بود در توسل به ائمه اطهار و هرگاه ذكر مصيبتي از آنان مي شنيد از خود بي خود مي‌شد و چون امام خويش مي‌گريست

روز اول كه سر زلف تو ديدم گفتم كه پريشاني اين سلسله را آخر نيست‌

^تا اينكه امير حامد تقاضا نمود به جبهه‌هاي نبرد اعزامش نمايند ولي چون پي به ارزش وجودي اش برده بودند از رفتنش ممانعت مي‌كردند. و ارزش او را در سطح آموزش جوانان كراراً گوشزد مي‌كردند اما دل عاشق او همواره در هواي ديار بر مي‌زد و نمي‌توانست خود را راضي نمايد كه از رفتن به جبهه‌ها خود داري كند. با اصرار تمام رضايت مسئولين را جلب نموده و با كسب اجازه از مادر خود كه علاقه اي وافر به او داشت در تاريخ  17/2/65 همراه با كاروان 4 راهيان كربلا و با خلوص كامل روي به ديار عشاق نهاد و سبكبال و عاشق پا در ميدانهاي نبرد نهاد. پس از ورود در ميدانهاي نبرد در هفت‌تپه به فراگيري و آموزش در گردان مكانيزه به عنوان بي سيم چي وارد فاو گرديد. اما هنوز چند ساعتي از ورودش بفاو نگذشته بود كه دعاي هميشگي او كه شهادت در راه خدا بود به اجابت رسيد و تركش خمپاره بعثيون گل وجودش را بر پر نمود و خون او لاله پيروزي را در دشت لاله خيز ايران آبياري نمود و در ايامي كه سرور و مولايش فزت كعبه را در محراب عبادت سر داده بود او نيز همچون علي بمقام كامل وارستگي و رستگاري رسيد گرچه جامه شهادت لباسي زيبا بر قامت رساي وي بود و اگر چه شهد شهادت را حلاوتي وصف ناكردني در كام او بود ولي بهمان اندازه فقدان او غمي جانكاه براي تمامي دوستان و دانش آموزان و همكاران او در مدرسه و انجمنهاي اسلامي و كلاسهاي درس قرآن و حزب جمهوري اسلامي گرديد زيرا باري صديق و عضوي عارف و را از دست دادند. آري سر انجام در روز جمعه دوم خرداد ماه 1365 در سن 25 سالگي روح بلند او پرواز نمود تا در جوار حضرت حق و شهداي صدر اسلام آرامش ابدي گيرد.

^ما نيز فقدان او را به تمامي يارانش تسليت گفته و آرزو داريم در كمال خلوص و پاكيزگي پاي در جاي پايش نهاده و ادامه دهنده راه او باشيم .

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

والسلام .

امیرحامد احمدزاده
امیرحامد احمدزاده
امیرحامد احمدزاده
امیرحامد احمدزاده
امیرحامد احمدزاده
امیرحامد احمدزاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید